بالا رفتن سن ازدواج
در گذشته اعتقاد بر این بود که دختران و پسران، پس از رسیدن به سن بلوغ میبایست ازدواج کنند. این راهکار در کنار تمامی ویژگیهای مثبت و منفی، یک نکته را بهخوبی در نظر داشته است و آن این است که با پایان یافتن دوران بلوغ، نیاز به حضور یک نفر از جنس مخالف، در فرد ایجاد میشود. این نیاز باید همانند بسیاری از نیازهای دیگر انسان مورد توجه قرار بگیرد. در سراسر مثالها و ادبیات سالهای گذشته توجه به این مسئله، بهخوبی دیده میشود. همچنین عواقب بیتوجه بودن نسبت به این مسئله در فرزندان نیز، بهخوبی بیان شده است.
در دنیای امروزه دلایل مختلفی باعث شده تا ازدواج زودهنگام، به فراموشی سپرده شود. افزایش زمانی که فرزندان در خانه والدین، مشغول تحصیل و یا حرفهآموزی هستند، از مهمترین دلایل این تغییر است. پیامدهای منفی ازدواج زودهنگام و تمایل به انتخاب آگاهانه شریک زندگی نیز، از دلایل بالا رفتن سن ازدواج هستند.
بالا رفتن سن ازدواج، باعث شده تا فاصله زمانی زیادی میان احساس نیاز و انتخاب همسر ایجاد شود. درنتیجه فرد به دنبال راهی برای پر کردن این فاصله خواهد بود. متداولترین راهی که به ذهن نوجوانان و جوانان میرسد دوستی با فردی از جنس مخالف و داشتن دوست دختر است. در این راه رفتار با پسری که دوست دختر دارد از جانب والدین اهمیت بسیار دارد.
کنجکاوی
قانونی در روانشناسی بیان میکند که مواجهه با یک پدیده، باعث عادی جلوه کردن آن میشود. در مقابل، هرچقدر یک پدیده تازه باشد، کنجکاوی بیشتری را برمیانگیزد. وجود سیاستهای تربیتی سختگیرانه در خانواده، باعث ایجاد کنجکاوی نسبت به جنس مخالف میشود. طرحهایی نظیر تفکیک جنسیتی مدارس نیز ازجمله مسائلی است که به این حساسیت دامن میزند. به دنبال ایجاد احساس کنجکاوی در فرد، وی به دنبال برقراری ارتباط با جنس مخالف برمیآید.
هویتهای ضبط شده
بسیاری از نوجوانان، بهجای دستیابی به یک هویت مستقل، صرفاً اخلاقیات والدین را درونی میکنند. آنها هرچه را خانواده خوب میداند، میپسندند. طبیعتا هرچه را خانواده نمیپسندد، آنها نیز کنار میگذارند. اگر از این نوجوانان دلیل اعتقاداتشان را بپرسید، غالبا دلیلی ندارند. در صورتی که از آنها دلیلی بشنوید، این دلایل صرفاً تکرار هر چیزی است که خانواده عنوان کرده است.
از آسیبهای این دیدگاه، این است که در صورت محک خوردن اعتقادات، آنها توانایی دفاع از عقایدشان را ندارند. عقاید هر فرد، بهمثابه نقشهای برای رفتار وی در اجتماع است. هنگامی که فرد عقایدش را از دست بدهد، نمیداند که چطور باید رفتار کند. بدتر اینکه، دلیلی برای انجام ندادن برخی رفتارها پیدا نمیکند.
این افراد هنگامیکه بهعنوان یک بزرگسال وارد جامعه میشوند، ابتکار عمل را از دست میدهند. آنها خود را در مقابل دیدگاههای مختلف بدون پشتوانه میبینند و ممکن است اعتقاداتشان بهکلی تغییر کند. ارتباط جوانان با جنس مخالف در سطح اجتماع، اغلب به این دلیل است که آنها به ارزشهای خانواده پشت کردهاند.
منبع: رفتار با پسری که دوست دختر دارد | راهنمای جامع والدین۱۱