۱. شناسایی مسئله:
این مرحله ممکن است بسیار ساده و پیش پا افتاده به نظر برسد اما همیشه شناسایی مسئله کاری ساده به شمار نمیرود. در پاره ای از اوقات، افراد درگیر در یک مسئله ممکن است به اشتباه تنها بخشی از مسئله را به عنوان مشکل در نظر بگیرند. این امر باعث میشود تا تلاشهای افراد ناکافی و با بیثمر باشد.
۲. تعریف مسئله:
پس از این که مسئله شناخته شد، حال نیاز است تا مسئله به طور کامل تعریف شود تا بتوان برای حل آن اقداماتی کرد. توجه داشتهباشید که تعریف مسئله باید قابل سنجش، عینی و اختصاصی باشد. مسئله را به گونهای برای خود شرح دهید که رسیدن به هدف در آن امکانپذیر باشد.
۳. شکل دادن استراتژی:
قدم بعدی برای حل مسئله، پرورش دادن یک راه حل است. طبیعتا نمیتوان یک استراتژی و روش کلی را در این مرحله به کار گرفت؛ چرا که این استراتژی بسته به شخصیت فرد و موقعیتی که در آن قرار دارد، متفاوت است. از مشکلاتی که باعث میشود فرد در این مرحله به طور موفقیت آمیز عمل نکند، ابتلا به اختلالات شخصیتی است.
۴. سازماندهی اطلاعات:
پیش از به کارگیری راه حل مورد نظر اطلاعات بهتر است اطلاعات خود را طبقهبندی کنید. آگاهی شما از مسئله چقدر است؟ چه چیزهایی برای شما مبهم هستند؟ اطلاعات دیگری که در دسترس هستند و برای انتخاب بهترین راه حل لازماند را سازماندهی کنید.
۵. اختصاص منابع:
در صورتی که از منابع نامحدود مالی، زمانی و منابع مورد نیاز دیگر برای حل مسئله، برخوردار نیستید، پیش از شروع به حل کردن مسائل، اولویت آنها را تعیین کنید. اگر مسئله مهمی نیست، نیازی به هدر دادن منابع زیاد برای آن ندارید. پس بیشتر انرژی و منبع خود را بر روی مسائل مهمتر متمرکز کنید.
منبع: مهارت های حل مسئله۲۶