به دلیل همدورههای شکسپیر که مهمترین اونها یه نمایشنامهنویس جوان و بسیار حرفهای به نام کریستوفر مارلو بوده. اثراتی از سبک مارلو و محتوایی که اون استفاده میکنه (به خصوص تامبورلین/مکبث و به طور کلی زندگی و مرگ تراژیک دکتر فاستوس) در متنهای شکسپیر دیده میشه.
حالا مهمتر از همه اینکه مارلو در همون سنین جوانی به شکل عجیبی میمیره، در صورتی که از شخصیت مارلو انتظار نمیرفت توی یه pub با یه شخص مست دعواش بشه و با ضربه چاقو بمیره و قاتلش رو هم کسی ندونه کی بوده.
یکی دیگه از دلایل اینه که مهارت شکسپیر در نوشتن شعر بسیار عجیب بوده (تمام نمایشنامههای شکسپیر رو خوندم و اوتللو رو به خصوص حداقل 10 بار کلمه به کلمه خوندم، تایید میکنم که واقعا شاهکارهای عجیبی هستن و هر دفعه از نو منو به تعجب وا میداره).
در صورتی که این مهارت شکسپیر قابل توجیه نیست. خیلیها جان میلتون رو مهمترین شاعر زبان انگلیسی پس از شکسپیر میدونن و جان میلتون به قدری مطالعه کرده بود که بیناییش رو از دست داد و شاعر دیگری به نام اندرو مارول اونو کمک میکرد تا اشعارش رو بنویسه (همفکری هم میکرد). همچنین میلتون تخصصهای بسیار زیادی از قانون و موسیقی گرفته تا اینکه به چندین زبان هم تسلط فوقالعادهای داشت (این مهارتها وجه اشتراک بسیاری از دانشمندان، شاعران و نویسندگان بزرگ تاریخ هستند). و همونطور که گفتم مهارت شکسپیر به شکل عجیبی بینظیر بوده ولی مثل میلتون یا دیگر شخصیتها در زندگی اون محسوس نبوده و قابل توجیه به نظر نمیاد.
چرا عدهای میگویند آثار منصوب به ویلیام شیکسپیر (William Shakespeare) کار خود او نبوده؟
من کجام؟ اینجا کجاست؟
در جوابکو میتونید در مورد هر موضوعی سوال کنید، به سوالای بقیه جواب بدید و تجربهتون رو به اشتراک بگذارید!
چون باورش سخته براشون یه انسان بتونه به تنهایی چنین آثاری رو خلق کنه، حتی مصرف ماریجوانا هم بهش نسبت دادند با این توضیح که آثار و لوازم مصرف ماریجوانا رو در باغچهی خونهش پیدا کردند.
خودم که اعتقاد ندارم به این حرفها و شایعات بیاساس.
میگن که مارلو ممکنه مامور مخفی ملکه بوده باشه و خوردن مشروبات الکلی یه پوششی بوده بر کارهاش و چاقو خوردنش هم تصادفی ممکنه نبوده باشه و عمدا اونو کشتن.
از طرف دیگه شکسپیر دوماه از مارلو کوچیکتر بوده، تا زمان مارلو چند نمایشنامه نوشته بوده و در همون سال مرگ مارلو "رومئو و ژولیت" به روی صفحه نمایش رفت؛ به شخصه اعتقاد ندارم هردو یکی باشن چون نوشتههای مارلو طلب قدرت (تیمورلنگ ۱ و ۲) یا علم (دکتر فاستوس) یا پول (یهودی مالت) از راههای نادرست و شیطانی بوده، پس موضوعات و تم نمایشنامهها با هم فرق میکرده از اول، خوبه که بدونیم اولین نمایشنامههای شکسپیر، آثار تاریخی بودن؛ به عنوان کسی که دکتر فاستوس رو از مارلو رو خونده و اتللو و هملت رو کم و بیش جاهایی ازش رو خونده باید بگم که سبک نوشتاری شکسپیر با مارلو تفاوت داره (اینو کسانی دیگه هم تایید کردن).
البته شک و تردیدها در مورد شکسپیر زیاده که فیلم Anonymous 2011 هم اینو تایید میکنه، یه سری دیگه مثل مارک تواین هم حرفایی زدن، ولی بنظر من دلیلی نمیشه و اینها کوچکترین خدشهای به شکسپیر و آثار گرانقدری که برای همه مردم جهان در تمام تاریخ به یادگار گذاشت، وارد نمیکنه.